کد مطلب:8462
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:505
آموزش به خادمه
مقاله
توجه خوانندگان عزيز را به خادم اهل بيت، حضرت فضه كه سالها از محضر فاطمه ي عليهاالسلام كسب فيض كرد جلب مي كنم:
فضه زني بود فقيه و دانا، كه عمر بن خطاب در حق او گفت: شَعْرَةٌ مِنْ آلِ اَبي طالِبٍ اَفْقَهُ مِنْ عَدِيٍّ.(1)
يك رشته موي آل ابي طالب فقيه تر و داناتر از تمام قبيله عدي است.
لازم به توضيح است كه خليفه در مقام قضاوت بين فضّه و شوهر او (سليك غطفان) اين جمله را گفت كه شوهر، از عدم موافقت فضّه در زوجيّت و مباشرت، شكوه داشت، در حالي كه فضّه در مقام استبراء و كشف حال دوران عادت ماهانه بود....(2)
مرحوم علامه مجلسي- رضوان اللَّه عليه- در مورد فضّه داستاني را نقل كرده، كه علم و آگاهيش را- كه قطره اي از علوم فاطمه ي زهرا مي باشد- ترسيم مي نمايد:
روزي يكي از زائران بيت خدا از قافله عقب ماند و در اين گيرودار متوجه زني شد كه او نيز راه گم كرده و نمي دانست كجا رود. مرد پرسيد: «تو كيستي؟» (من انت؟)
زن با خواندن آيه ي هشتاد و نه سوره ي زخرف به او تفهيم كرد كه چرا سلام نكردي؟ (3)
مرد: سلام عليك
زن: و عليك السّلام
مرد: در اين صحرا چه مي كني؟ «ما تصنعين ههنا؟»
زن: خدا هركسي را هدايت كند گمراه نمي شود. «و من يهدالله فماله من مضل». (4)
(او با خواندن اين آيه مرد را متوجه كرد كه گم شده است.)
مرد: تو از جن هستي يا از جنس بشر؟
زن: اي بني آدم! خود را مزين سازيد. «يا بني آدم خذوا زينتكم (5) يعني من از جنس بشر هستم.»
مرد: از كجا مي آيي؟
زن: از راه دور «ينادون من مكان بعيد؛(6) يعني از مدينه مي آيم.»
مرد: كجا مي روي؟
زن: براي افراد واجد شرائط واجب است به حج روند. «ولله علي الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا.(7) (كنايه از اينكه عازم حج هستم.)
مرد: كي از خانه خارج شده اي.
زن: ما زمين و آسمان را در شش روز آفريده ايم. «و لقد خلقنا السموات والارض و ما بينهما في ستة ايّام (8) يعني شش روز است كه از مدينه خارج گشته ام.»
مرد: آيا ميل طعام داريد؟
زن: ما آنان را جسد و بي روح خلق نكرده ايم كه نيازي به خوردن نداشته باشند. «و ما جعلناهم جسدا لايأكلون الطعام (9) با اين تعبير و خواندن آيه مي رساند كه نياز به غذا و خوردن دارد.» مرد به او غذا داد و سپس گفت: كمي با شتاب حركت كن.
زن: خداوند هركسي را به اندازه قدرتش مكلف ساخته. «لايكلف اللَّه نفساً إلا وسعها (10) يعني بيش از اين توانايي ندارم.»
مرد: پس بيا تو را نيز به مركب خود سوار كنم.
زن: اگر در عالم دو خلق وجود داشت باعث فساد مي شد. «لو كان فيهما آلهة الا اللَّه لفسدتا (11) آري سوار شدن زن و مرد به يك مركب خطرناك است.»
مرد از مركب خود پايين آمده و زن را بر آن سوار كرد. در اين هنگام زن اين آيه را خواند: «سبحان الذي سخّر لنا هذا (12) منزه است آن خدايي كه اين را براي ما مسخر كرد...» مرد مي گويد: بدين طريق خود را به قافله رسانديم، من از زن پرسيدم: آيا در ميان كاروان كسي را داري؟
او با خواندن آيه ي 26 سوره ي ص، 144 آل عمران، 12 مريم و 11 طه، كه به ترتيب، نامهاي مبارك حضرت داوود، حضرت محمد صلي اللَّه عليه و آله، حضرت يحيي و حضرت موسي عليهم السلام است مرا متوجه چهار پسر خود كرد كه اين نامها را داشتند.
من با صداي بلند كاروان را مخاطب قرار داده و نام اين افراد را خواندم، ناگاه ديدم چهار نفر جوان به نزد من آمدند، از زن پرسيدم آنان كيستند؟ او با خواندن آيه ي 46 سوره ي كهف به من فهماند كه آنان پسرانم هستند.
آن جوانان به خدمت آن زن رسيدند. جوانان فوق العاده محبت مي كردند، زن از آنان با خواندن آيه ي بيست و شش سوره ي قصص خواست كه به من نيكي كنند. جوانان نيز هدايا و اشيايي به عنوان تشكّر به من دادند...
من از آنان پرسيدم: اين زن كيست؟
آنان گفتند: اين مادر ما (فضّه)- خادمه ي فاطمه ي زهرا عليهاالسلام- است، كه بيست سال تمام سخنان خويش را با خواندن قرآن مي رساند.
حالا شما خوانندگان عزيز توجه فرماييد كه اگر فضه- خادمه زهرا- چنين باشد، معلم و مربي او كه تمام فضائل اخلاقي و كمالات انساني و علوم سرشار خويش را از منبع فيض بي منتهاي الهي كسب كرده و در دامن پر مهر نبوت و رسالت تربيت شده و شايستگي همسري ولايت و مادري امامت گرديده است چگونه بوده است؟!
1ـ رياحين الشريعة، ج 2، ص 317 نقل از: خصايص فاطميّه.
2ـ «قبيله عدي» فاميل و قبيله ي خود خليفه بوده است.
3ـ و قل سلام فسوف يعلمون.
4ـ زمر/ 37.
5ـ اعراف/ 31.
6ـ فصلت/ 44.
7ـ آل عمران/ 97.
8ـ ق/ 38.
9ـ انبياء/ 8.
10ـ بقره/ 286.
11ـ انبياء/ 22.
12ـ زخرف/ 13.